شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

تسبیح دیجیتال
سخته اما زيبا و دلچسب يکي که تو دنيا همه چيزت هم حال خوش ات هم حال بدت روياي با اون بودن شما اگر حال با حال مي خواي لاجرم يک زن بايد کنارت باشه عاشق اش باشي دوست اش داشته باشي مردش باشي مونس غم خوارش باشي پشت اش باشي محرم اسرارش باشي جونت باشه راه رسيدن به کمال ات باشه عاشقانه با هم سر کنيد دشمنا رو يکي بعد از ديگري از بازي پس بگيرين و آواز دوقول و شادي روح
هم باشين خيلي چيزهاي ديگه ‌ه من نمي گم اون بايد بگه که مونس روح و روان و جان من ميشه خواهان دل و جان من هست بامن يکي و غم خوار و يار تاق من ميشه من که اميدم به خداست و روح ام درگرو بنده صالح خداست عشق من مولام بود و هست هرکه اون بخواد تاييد کنه مال من و جون و همه چيز من ميشه و جانم و روحم در راه اوني که مولام و دوست داره به من ام به نگاه همراه و قصيده خوان روز و شب اش نظر مي کنه
معامله پاياپاي هست و حواست نباشه سرت بالاي دار است مخصوصا اگر حاج خانم دبير که باشن هميشه خط کش اش چون چوب گردو يا خط کش خانم اسکندري 38سال پيش چقدر لذت داشت وقتي کف دست سامان يا راجيزاده ميشکست کف دستشون و نصيب من در عين معلوم فقط قربون وصدقه هاي عاشقانه اي بود که نتيجه از اين روايت از بچه گي پاچه خوري قابل بودم الان چطور؟
+ هوالرحمن آدمي بغض روي بغض ساخته شد ... نگاه کن همين زانو هايش ، بغض هايي هستند که از گلو پايين رفتند و گير کردند وسط قدم هايش ... و آدم ، درست از همانجا خم شد ... ! #ساجده_شيرين_فرد .
خدايا دلم تنگه خدايا گله دارم از تو!البته شکرت ني گويم ولي يک ذره اينجا بهم ريخته اونم جون به لب رسيده من است يا حلالم کن يا راحتم کن بس است اين برزخ کثيف و زجر آور که جانم را به لبم رسانده حي هات از اينهمه ناملايمتي زجر و عذاب فارغ از حال و روح و جان من با من بساز نگيرم خرده آزادم کن از اين برزخ صاحب مرده اگر رهايم کني رزگل تو ميشوم خار را مي شکافم با تو يکي ميشوم
به من خوش بودن يه حالي غريبه دلم مي خواد حرف بزنم اما گوشي که براي صحبت هايم دلش ريسه رود نمي يابم شايد با اين گفته دارم دلبري مي کنم از دلبرجانم ولي به خدا دلم خيلي تنگ است تنگ شهادت آخر هروقت خيلي خوشحالم اين دل صاحاب خانه خراب ميزنه خاکي و خرمشهر بهترين مقصد است آن ممدنبودي چقدر دوست دارم هوا هواي شهادت است
+ #معرفي_کتاب *راض ِبابا* «راضِ بابا» روايت شخصيت دختري نوجوان است. دختري که تمام تلاشش را به کار مي‌بندد تا در زندگي اول باشد. در شانزدهمين بهار عمرش حادثهاي رخ ميدهد و او را در رسيدن به خواستهاش کمک ميکند؛ انفجاري که در سال 1387 در حسينيه سيدالشهداي شيراز رخ داده و نقطه اوج زندگي او را رقم مي‌زند.
my writings
103/1/17
شهيد راضيه کشاورز 11 شهريور 1371 در ظهر گرم تابستاني هم‌زمان با نواي اذان ظهر در مرودشت شيراز به دنيا آمد. والدينش به خاطر ارادتي که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) داشتند نام راضيه را برايش برگزيدند.
روزها يکي پس از ديگري سپري مي‌شدند. راضيه بزرگتر مي‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفي به خانه مي‌بخشيد. از همان کودکي روحيه‌اي شاداب و پرشور و نشاط داشت و لطافت و مهرباني‌اش به وضوح در برخورد با اطرافيان آشکار بود. راضيه تا قبل از بهار 16 سالگيش موقعيت هاي چشمگيري را در زمينه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصيل کسب کرد.
بعدی همه 17 نظر قبلی
* کميل *
{a h=khckdk}غزل صداقت{/a} ديدم راويش خانمه نگرفتم :-|
http://hizbolah.parsiblog.com/Old/Feeds/ عجب :ا
+ هيچيم و هيچکس نخرد هيچ را به هيچ... اي روزگار ، درگذر از چون و چند ما... . . . طالب آملي
روزگار با قيمت گذاري ارزش فردي را تعيين نمي کند هيچ بودن دليل پوچ شدن نيست آدم بايد از من خالي شود در منيت يار عيان و پيدا شود تا از من خود خالي نشوي چگونه با من او مبتلاي يافتن خويش شوي مردم نامي شدم و بار ديگر مي ميرم و آنجاست که هر چه خواهد او
sobhan
دلِ خوش???????
بعدی همه 10 نظر قبلی
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} درود بر کاربر قديمي سبحان . شما را کسي فراموش نمي‌کند چون با يک کلمه دل خوش موجبات دلسردي کاربران را فراهم کرديد و هيچ ايده تازه اي هم از خود بروز نداديد تا بفهميم چگونه ميشود الکي خوش نبود . خود من يکي از همانهايي هستم که مطرح کرديد دارد دست و پا مي زند اما هيچوقت دليل آنرا متوجه نخواهيد شد . حالا هم که لب به سخن گشوديد
{a h=u4e46d74210332323}sobhan{/a} بسيار دير شده و خودتان مي‌بينيد که مثل سابق نيست اما خود من احتياج به حضور هيچکسي ندارم و اگر هم پستي در اين باب گذاشته ام فقط بخاطر همان چند نفري بود که حضور دارند . بنظرم دست از آن وبلاگ و کاربري قبلي بردار و با همين که آمدي بيا ببين اينجا چه امکاناتي دارد که از آن بي خبري :)
polly
103/1/1
ون بلد نيستي اومدي من يادت بدم ولي در کل ديگران گفتند ما ياد نگرفتيم حالا تو اومدي از ما که برماست بر خود يادي کني و بي پروا سخني را نصيب ما کني و لفظي زير زبوني از ما بگيري و هيچ با خود نبري و به ما چي را غلب کني
polly
غزل تو اينجايي و اين شگفت انگيزه
يا با بدان همچون جسد باشي ...
بد کمي نداره بد بودن بايد در ذات آدم باشه چه آدما که فکر مي کنند خيلي بد هستند ولي در حقيقت دارن اداي بد بودن را در مي يارن و برعکس
متاسفانه
+ آن کس که شناخت ذوقِ تنهايي از سايه‌ي خويشتن گريزان است..‌. #صائب_تبريزي
@};-
سايه مولي اگر شد بر ما استوار و پا برجا آگر نرفتيم به خطا و نشستيم بيعت را آنجا که غيرت و شهامت و يقين و سليم و جانان و کريم و صادق طريقت حيدريان نايب امام عصر عج آقام سيد علي س و علمدار صحراي احمر حضرت آقا ذوليمين سيد مجتبي د ظ ع ذريه اي شريف باور شتابان بر محلکه دين و ايمان مکتبيان حيدري جاويد و استوار مي فهمي تنهايي نباشد سايه ترديد و قائم آل محمد بر آن حقيقت کاشف و حاضر است
انشاالله الرحمن الرحيم مکتب حيدري باقي و جاويد از براي بيعتمداران اين مکتب حافظان و جان برکفان خاندان امام مطلق سيد علي س و آقام سيد مجتبي حيدر ثاني و دگر اولاد صالح و بصير و شجاع آل محمد ص تا هرکجا که عالم ادامه يابد و اولادش و ذريگانش وجود بابرکت و قادر و شافع اش در جهان بذر افشان و باقي اين است آن مسير و آن يقين آن باور سترک و جاويد براي جان برکفان حيدري و حيدريه در اين باور مکتب حيدري
+ [وبلاگ] الماس
خدا کنه اين الماس با اون الماس از فريب تا حقيقت تکرار بشه
+ [وبلاگ] فايزه ي من
چند تا دوست بنام فايزه داشتيد. ؟ سه تا ؟
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} يکي :) دو تا ديگري فقط انسان هايي به نام فايزه در زندگي من بودند
همه 5 نظر
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} براي ِ اولين فايزه ي من !
ين اسم قل قلکم ميده
+ [وبلاگ] درد
{a h=sahra1359}حرف و حديث{/a} بلا هيچ وقت از ما دور نيست
{a h=rosesorati} گل نرگس {/a} درسته ولي مي‌شه دورش کرد @};-
{a h=Shahid1tabaar}زندگينامه شهدا{/a} شايد
ينقدر کشيدم که بي حس شدم مثل اينکه اصلا همه عصب هام و با انبردست از زير پوستم در آوردن بي رگ بي رگ شدم با توپ هم بزنن تو سرم مثل اينه که با گل ازم استقبال کزدن نمي دونم بايد از بابت اش خدا رو شکر کنم يا سکوت کنم که راهي پيدا نکنند تا دوباره فرياد از درد سر دهم
خسته نباشيد
دنياي مرا حيات نو، بخشيدي
لطف داريد ما مي ايستيم شما شنا کن بده غريق نجات برات دکلمه کنه اين تعارفات چي
+ [وبلاگ] کلبه ي احزان
شود روزي گلستان اي عاشق غم مخور نوبت ما هم ميرسد ولي نميدانم کلبه احزان ما به برکت عشق به معشوق به گلستان رسيده است يا در برف. و خزان گم گشته است
{a h=40kn}كيوان گيتي نژاد و{/a} :)
غم مخور دنيا گلستان مي شود
ين کلبه احزان فراموش کن روزي شود گلستان چون آنچه من در پياله مي بينم تو در سماور نخواهي يافت مگر بدبختي را با جانت درک کرده باشي و خوشبختي را با شدت هوايي رفتنش را دنبال نموده باشي قادر به درکش هستي
تپش هايمان تپش هايشان:-/
سلام مجدد ، شما تاکنون شعر سروده ايد ؟
بعدی همه 11 نظر قبلی
عشق تو قسم که دردو درمان من است
ديگر تو اين دنياي ما بدبخت ها همه خوشي ها و همه اميدها از تپش و رونق افتادن همه چيز سوت و کوره و سوز سرما هر تپنده اي را خاموش و بي تحرک يا مثل مرده قشنگ تره مرده تبديل کرده
+ [وبلاگ] مرد
با سلام مجدد :) چقدر متفاوت و زيبا @};-
{a h=ravandi}‍‍‍‍ راوندي {/a} و با عليکم السلام مجدد :) لطف خدا و بعد لطف شماست :) نوشته ي قبليش رو هم ممکنه بخونيد و نظرتون رو بدونم ؟ ممنونم
همه 8 نظر
اي عشق مرا بال وپري تازه عطا کن
گشتم بود از مردي انداختنش نگرد نيست که اگر باشه خيلي خره که ميزاره مرد صداش کن آن
کجا خدا نگه دار ؟ پياده شو با هم بريم. :D شما که پايان قصه تون آغاز خوشي داشت هر چند هر خوشيي نميتونه قطعا خوشي باشه اما بهر حال با چشمان باز هم ميشه زندگي کرد . :)
راستي حالا که من تا بحال کلي از نوشته هاي شما را خواندم شما هم سري به نوشته هاي اين حقير بزنيد و هم اونجا هم اينجا نظر بديد :) متفاوت هست نوشته هاي من و گمان نکنيد مثل نوشته هاي خودتون هست .اينهم آدرس
www.pahsa.blogfa.com
شوري که از زندگي زائل مي‌شود خواستن و بودن و ماندن را تحت شعاع نيروي قاهره اش و تغيي ماهيتي تحت نيروي جاذبه اش مقدور رانش بي وقفه اش قرار مي دهد
ساعت دماسنج
شهيد محمد ابراهيم هم
رتبه 0
0 برگزیده
7 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
شهيد محمد ابراهيم هم عضو گروهی نیست
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top